کارگاه "بیگدار با گدار"
80 ساعت کارگاه دربارۀ نسبت سینما با حقیقت، تاریخ، عشق و سیاست با صالح نجفی.
صالح نجفی در توضیح این کارگاه آورده است:
ژانلوک گدار همهچیزِ سینما بود: عاشق سینما و فیلسوف سینما. عاشقِ ناکامی که کارش به فلسفهبافی دربارۀ معشوقش میکشد. عاشقِ کامیابی که کاری جز مرور قصۀ عاشقشدنِ خویش نمیشناسد. گُدار کلمه(ها) را در تصویر(ها) ذوب میکرد و تصویر(ها) را در کلمه(ها) منجمد.
گدار کارش را از نوشتن دربارۀ فیلمها آغاز کرد. با رفیقانش هرچه در توان داشت در کار کرد تا نشان دهد فیلمهای هیچکاک به همان صورت به تاریخ هنر جهان تعلق دارند که شاهکارهای تاریخ نقاشی و ادبیات. و چون در کورهراههای نوشتن از نفس افتاد نخستین فیلم بلندش را ساخت، از نفس افتاده. از همان نخستین فیلم همهچیزِ سینما را زیر و زبر ساخت. تقابل خوبها و بدها را، تقابل روشنیها و تاریکها را، تقابل داستان و پیرنگ را، تقابل کلام و تصویر را، تقابل هنر و فلسفه را، تقابل دروغ و تاریخ را ... از همان نخستین فیلم، طرز نگاه کردن به فیلمها را تا همیشه تغییر داد.
گدار به انسان نیمۀ دوم قرن بیستم آموخت که اگر سینما نبود نه کسی میدانست چگونه باید عاشقی کند، نه کسی میدانست چگونه باید پیکار کند، نه کسی میدانست چگونه باید کار و زندگی کند. از لحظۀ تولد سینما تاریخی بیرون از (فیلمهای تاریخ) سینما نداریم. از لحظۀ تولد سینما واسطهای جز سینما برای اندیشیدن به نسبت ذهن و جسم، نسبت نگاه و چشمانداز، نسبت قاب و تصویر، نسبت حقیقت و تاریخ نداریم. گدار به انسان نیمۀ دوم قرن بیستم آموخت که جز سینما هیچ خانهای ندارد و آموخت که نه تنها سینما همهچیزِ آدمی است بلکه همهچیز سینما است. گدار خفته است اما هر برگی از کتاب تصویر(های)ش چُرتمان را پاره میکند.
شاید روزی از این خواب دراز بیدار شویم ... اما آن روز سرآغاز خوابی دگر خواهد بود، خوابی ابدی.
گدار در سینما همه کار کرد: عاشقی کرد، جنگید، شکست خورد، تاریخ نوشت، سلاح به دست گرفت، سلاح بر زمین گذاشت، فلسفه بافت، زندگی کرد، مُرد. گدار کتابِ گشودۀ تصویرهایی است که مدام به ما زخم میزنند و مدام بر زخمهایی که میزنند مرهم مینهند و هر بار مرهمی را که نهادهاند برمیدارند و بر زخمهایی که زدهاند نمک میپاشند تا به مرهمی که خود به دست دارند محتاجمان کنند، تا به (زخمِ) تصویرها مشتاقمان کنند. گدار «زخمِ منتشرِ» سینماست در ذهن انسان قرن بیستم و بیست و یکم، انسانی که مغزش چیزی جز پردۀ سینما نیست، زخمی که در دستان تکتک آدمها از دولتمردان تا زبالهگردها به صورت آیفُنها و گوشیهای هوشمند منتشر شده است، در جهانی که آدمها هر لحظه و هر ساعت در آن تصویرها را لمس میکنند، تصویرها را مینوازند، با تصویرها میخوابند، در تصویرها میخوابند ...
در این دوره میکوشیم چهار (دورۀ) گُدار را مرور کنیم، یعنی همه چیز را مُرور کنیم: نسبت سینما را با (تاریخ) سینما؛ نسبت سینما را با انقلاب و سیاست؛ نسبت سینما را با تاریخ؛ و نسبت سینما را با حقیقت.
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره با شمارههای ۰۹۳۳۵۰۳۷۷۳۰ و ۰۲۱۸۸۵۵۵۸۶۶ تماس بگیرید